ســــــــــــلام به همه ی دوستان عزیز
آقا ببخشید این قسمت
سومش یه کم دیر شد!بلی بلی!
همسر کوروش از این وضع خسته بود//گل پسر عین خیالش هم نبود!
نیش او باز تا بنا گوشش مدام//تا که روزی از در آمد یک غلام!
گفت:ای بانوی من،جانم فدات//من غلامم،سرزمین من هرات!
راه حل کوروشی پیش من است//تضمینی میدهم،خیلی کَرَست!
همسر کوروش تا این را شنید//ناخوداگاه از سر جایش پرید!
گفت:ای مردک نکن وقت را تلف//کوروشم از دست رفت ای بی شرف!
کوروش ماهمچنان بی وقفه قفل//سایتهای ورزشی،بازیه گلف!//
هیچ یک دیگر برایش ارزشی//خب نداشت،نه زندگی،نه نرمشی!
روز تا شب در اتاقش حبس بود//مادی هم از این خبر سرمست بود!
مشتری مانند کوروش قحط بود//نیم ساعت،پاکتی میکرد دود!
کام اخر بود،که در باز شد//خانومش کم بود،غلامم شاخ شد!
گفت:من هستم غلام،ای تو قشنگ//من مداوا میکنم حتی نهنگ!
تو که دیگه جای خود داری و بس//ناگهان با یک طناب،او را بست!
کوروش از او خواست تا بازش کند//قصد خوبی داشت،میخواس(میخواست) نازش کند!
همسرش گفت:ای غلام بازش نکن//چونکه میترکانمت همچون اتم!
کوروشی ناراحت از وضع کنون//قاطی کرد و رفـــت تو فاز جنون!
داد و فریاد،ناگهان خاموش شد//چون چماقی خورد بر مغزش که مرد!
منتظر قسمت چهارم باشید!یه یه
از همه ی دوستان که نظر میدن واقعا ممنونم گروه بی مخ ها...
ادامه مطلبما را در سایت گروه بی مخ ها دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : group-bimokhha بازدید : 55 تاريخ : يکشنبه 27 آذر 1401 ساعت: 19:17